سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ره آورد

سلام ، امروز یکی از عزیزترین دوستام کتاب شعرهای قشنگ آقای فاضل نظری رو بهم داد ، منم چند تا از اون خوباشو جدا کردمو براتون میارم به قول یه بنده خدایی انشاءالله خوشتون بیاد .

بعد از این بگذار قلب بیقراری بشکند

گل نمی روید.چه غم گر شاخساری بشکند

 

باید این آیینه را برق نگاهی می شکست

پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند

 

گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه ام

صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند

 

شانه هایم تاب زلفت را ندارد پس مخواه

تخته سنگی زیر پای آبشاری بشکند

 

کاروان غنچه های سرخ روزی می رسد

قیمت لبهای سرخت روزگاری بشکند

...............................................

ای صورت پهلو به تبدل زده! ای رنگ

من با تو به دل یکدله کردن، تو به نیرنگ

 

گر شور به دریا زدنت نیست از این پس

بیهوده نکوبم سر سودازده بر سنگ

 

با من سر پیمانت اگر نیست نیایم

چون سایه به دنبال تو فرسنگ به فرسنگ

 

من رستم و سهراب تو! این جنگ چه جنگی است

گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ

 

یک روز دو دلباخته بودیم من و تو!

اکنون تو ز من دل‌زده‌ای! من ز تو دلتنگ

........................................

آیین عشق ‌بازی دنیا عوض شده‌ ست

یوسف عوض شده‌ ست، زلیخا عوض شده‌ ست

 

سر همچنان به سجده فرو برده ‌ام ولی

در عشق سالهاست که فتوا عوض شده‌ ست

 

خو کُن به قایقت که به ساحل نمی ‌رسیم

خو کُن که جای ساحل و دریا عوض شده‌ ست

 

آن با‌وفا کبوتر جلدی که پَر کشید

اکنون به خانه آمده، اما عوض شده ‌ست

 

حق داشتی مرا نشناسی، به هر طریق

من همچنان همانم و دنیا عوض

..............................................

بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست

آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

 

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست

 

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد

بال وقتی قفس پر زدن چلچله هاست

 

بی تو هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

 

باز می پرسمت از مسئله دوری وعشق

وسکوت تو جواب همه مسئله هاست

 

 


نوشته شده در سه شنبه 89/10/21ساعت 8:53 صبح توسط نیکو نظرات ( ) |

Design By : Pars Skin