ره آورد
خوشا آن دل که آرامش حسین است...
دوست دارم کز غم جانسوز عاشورا بمیرم
بنده آنکه باشم او را کز غم مولا بمیرم
می کشد شرمم که بعد از او نفس هایم هنوزم
جای دارد کز غم این زندگانیها بمیرم
کاش سیلی گردد این اشک غمش کاید ز چشمم
تا مگر ویران کند بنیاد عمرم را بمیرم
می زنم خود لاف عشق اما شود ثابت زمانی
چون رسم بر کوی جانان جان دهم آنجا بمیرم
کاش سر بر تربت کویش نهم در آخرین دم
در جوار قتله گاه زاده زهرا بمیرم
کشته شد جان جهانی مرگ بر این زندگانی
زندگی آن است کز این محنت عظمی بمیرم
هر طرف گل چهره ای در خاک و خون افتاده بی جان
یا رب از داغ کدامین لاله پرپر بمیرم
از برای قاسم و اصغر نثار جان نمایم
یا که از داغ حسین و اکبر لیلی بمیرم
یا کنار نهر علقم دست غم بر سر کوبم
وز غم ناکامی آن تشنه لب سقا بمیرم
یا ستار العیوب
Design By : Pars Skin |