جمله اي از شريعتي كه هميشه دل مرا آتش مي زند اين است:
به عربستان رفتم گفتند تو شيعه غلاته اي و به ايران آمدم گفتند تو سني افراطي هستي!
نه اين كه خيلي از ماها اين جملات كساني چون او را درك نكرديم بلكه خود آنها را هم درك نكرديم.
عجبا كه همين آيت الله هاي عظمي شريعتي را سني نام نهادند و مطهري را مرتد اعلام و حكم اعدام استاد شهيد را صادر كردند. اين ها چيزهايي نيستند كه در تاريخ گم شوند.
نه آدم را درك كرديم و نه حرف هايش را . نمي دانم اينها براي چه آمدند و چرا رفتند؟
از بس در ماجراي سنگين فكر خودمان غرق بوديم كه يادمان رفت رودكي را و مولانا و شمس و فردوسي و ... را كه تا به خود آمديم ديديم به نام دگر ملل ثبت شدند. بعد تا به خودمان آمديم ديديم شريعتي را هم به اپوزيسيون معاند! تقديم كرديم. با اين اوضاع در آينده نه فرهنگي برايمان مانده و نه افتخاري.
همچي با شريعتي و امثال او برخورد مي كن ند كه اانگار اينها قارچ اند و با هر بهار هزار هزار از رمين مي رويد. متاسفم براي...ولش كن از سياست بدم مياد!
از شما و ديگراني كه نام بزرگانشان رابه احترام ياد مي كنند بايد سپاسگزار بود.