سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ره آورد

- چرا وقتی باطری کنترل تلویزیون تموم می شه دکمه های اونو محکمتر فشار میدیم؟

- چرا میگن طرف مثل بچه خوابش برده در حالیکه بچه ها هر دو ساعت یک بار از خواب بیدار می شن و گریه می کنن؟

- چرا اگر به کسی بگید که در فضا ? میلیارد ستاره وجود داره باورش میشه ولی اگر بهش بگید رنگ دیوار خیسه خودش با دست امتحان می کنه تا مطمئن بشه؟

- چرا برای انجام مجازات اعدام با تزریق آمپول سمی، از سرنگ استریل استفاده می کنن؟

- چرا تارزان ریش و سیبیل نداره؟

- اگر این حرف درست باشه که ما به دنیا می آییم که به دیگران کمک کنیم پس دیگران برای چی به دنیا میان؟

- آیا میشه زیر آب گریه کرد؟

- چطور ممکنه که انسان اول به فضا سفر کرد و بعدا به فکرش رسید که زیر چمدون چرخ بذاره؟

- اگر روغن ذرت از ذرت تهیه میشه و روغن سبزیجات از سبزیجات، پس روغن بچه از چی تهیه می شه؟

- تا حالا توجه کردید که اگر در صورت سگ ها فوت کنید دیوونه می شن ولی اگر با ماشین بیرون برن دوست دارن سرشونو از پنجره بیارن بیرون؟


نوشته شده در چهارشنبه 90/2/21ساعت 8:21 صبح توسط نیکو نظرات ( ) |

یک دانش آموز انگلیسی که روی علائم رفتاری حیوانات تحقیق می کرد به باغ وحشی در انگلستان رفت تا سراغ محل نگهداری پلنگ وحشی آفریقایی برود. او برای شروع کارش تکه هایی از گوشت را جلو پلنگ پرتاب کرد ولی قبل از اینکه پلنگ سراغ آنها برود؛ حضور یک موش کنجکاو توجه پلنگ و دانش آموز را جلب کرد و بقول خودش "آنچه باعث تعجب من و پلنگ شد این بود که موش جسور بدون توجه به اینکه ممکن بود یک لقمه چپ پلنگ شود به ناخنک زدن به تکه های گوشتی که برای پلنگ پرتاب شده بود ادامه میداد. بالاخره پلنگ از خوردن تکه گوشت ها صرف نظر کرد و مبهوت مانده بود از اینکه شاید نباید به قلمرو موش سرک کشید!

 عکس"

 


نوشته شده در دوشنبه 90/2/19ساعت 12:0 عصر توسط نیکو نظرات ( ) |

به مثال پایین توجه کنید فرض می کنیم که شما متولد ? مهر ???? هستید.مهر ماه هفتم (?) سال است پس:

 

? = ?+? = ?? = ?+?+?+? = ???? = ????+?+?

شماره تولد ? است و اکنون می توانید آنچه راکه مربوط به این شماره است با خود مطابقت دهید .

تفسیر اعداد :

 

?- خالق و مبتکر :

‘ یک’ ها پایه و اساس زندگی هستند. همیشه عقاید جدید و بدیع دارند و این حالت در آنها طبیعی است. همیشه دوست دارند تمامی کارها و مسائل بر حول محوری که آنها می گویند و تعیین می کنند در گردش باشد و چون مبتکر هستند، گاهی خود خواه می شوند. با این حال ‘یک’ ها بشدت صادق و وفادارند و به خوبی مهارتهای سیاسی را یاد میگیرند . همیشه دوست دارند حرف اول را بزنند و غالبا رهبر و فرمانده هستند، چون عاشق این هستند که ‘بهترین’ باشند . در استخدام خود بودن و برای خود کار کردن بزرگترین کمک به آنهاست ولی باید یاد بگیرند عقاید دیگران ممکن است بهتر باشد و باید با رویی باز آنها را نیز بشنوند .

 

?- پیام آور صلح :

‘ دو’ ها سیاستمدار به دنیا می آیند ! از نیاز دیگران خبر دارند و غالبا پیش از دیگران به آنها فکر می کنند . اصلا تنهایی را دوست ندارند . دوستی و همراهی با دیگران برایشان بسیار مهم است و می تواند آنها را به موفقیت در زندگی رهنمون سازد . اما از طرف دیگر ، چنانچه در دوستی با کسی احساس ناراحتی کنند ترجیح می دهند تنها باشند.از آنجایی که ذاتا خجالتی هستند باید در تقویت اعتماد به نفس خود تلاش کنند و با استفاده از لحظه ها و فرصت ها آنها را از دست ندهند .

 

?- قلب تپنده زندگی :

‘ سه ‘ ها ایده آلیست هستند، بسیار فعال،اجتماعی،جذاب،رمانتیک وبسیار بردبار و پر تحمل .خیلی کارها را با هم شروع می کنند اما همه آنها را پیگیری نمی کنند. دوست دارند که دیگران شاد باشند و برای این کار تمام تلاش خود رابه کار می گیرند. بسیار محبوب اجتماعی و ایده آلیست هستند اما باید یاد بگیرند که دنیا را از دید واقعگرایایه تری هم ببینند .

 

?- محافظه کار :

‘ چهار’ ها بسیار حساس و سنتی هستند. آنها عاشق کارهای روزمره، روتین و پیرو نظم و انضباط هستند و تنها زمانی وارد عمل می شوند که دقیقا بدانند چه کاری باید انجام دهند. به سختی کار و تلاش می کنند. عاشق طبیعت و محیط خارج از خانه هستند . بسیار مقاوم و با پشتکار هستند. اما باید یاد بگیرند که انعطاف پذیری بیشتری داشته و با خود مهربانتر باشند .

 

?- ناهماهنگ با جماعت :

‘ پنج’ ها جهانگرد هستند و کنجکاوی ذاتی، خطر پذیری و اشتیاق سیری ناپذیر آنها به جهان هستی و دیدن محیط اطراف خود،غالبا برایشان درد سر ساز می شود. آنها عاشق تنوع هستند ودوست ندارند مانند درخت در یک جا ثابت بمانند. تمام دنیا مدرسه آنهاست و در هر موقعیتی به دنبال یادگیری هستند. سوالات آنها هرگز تمام نمی شود. آنها به خوبی یاد گرفته اند که قبل از اقدام به عمل، تمامی جوانب کار را سنجیده و مطمئن شوند که پیش از نتیجه گیری ،تمامی حقایق را مد نظر قرار داده اند .

 

?- رمانتیک و احساساتی :

‘ شش’ ها ایده آلیست هستند و زمانی خوشحال می شوند که احساس مفید بودن کنند . یک رابطه خانوادگی بسیار محکم برای آنها از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اعمالشان بر تصمیم گیری هایشان موثر است و آنها حس غریب برای مراقبت از دیگران و کمک به آنها دارند. بسیار وفادار و صادق بوده و معلمان بزرگی می شوند. عاشق هنرو موسیقی هستند .. دوستانی صادق و در دوستی ثابت قدم هستند.’شش’ ها باید بین چیزهایی که می توانند آنها را تغییر دهند و چیزهایی که نمی توانند، تفاوت قائل شوند .

 

?- عاقل و خردمند :

‘ هفت’ ها جستجو گر هستند. آنها همیشه به دنبال اطلاعات پنهان و مخفی بوده و به سختی اطلاعات به دست آمده را با ارزش حقیقی آن می پذیرند.احساسات هیچ ارتباطی با تصمیم گیری های آنها ندارد. با اینکه در مورد همه چیز در زندگی سوال می کنند اما دوست ندارند مورد پرسش واقع شوند و هیچگاه کاری را ابتدا به ساکن با سرعت شروع نمی کنند و شعارآنها این است که به آرامی می توان مسابقه را برد. آنها فیلسوفهای آینده هستند؛ طالبان علم که به هر چه می خواهند می رسند و سوال بی جوابی ندارند . مرموز هستند و در دنیای خودشان زندگی می کنند و باید یاد بگیرند در این دنیا چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی نه !

 

?- آدم کله گنده :

‘ هشت ‘ ها حلال مشکلات هستند. اساسی و حرفه ای سراغ مشکل رفته و آن را حل می کنند. قضاوتی درست دارند و بسیار مصمم هستندو طرحهاو نقشه های بزرگی دارند و دوست دارند زندگی خوبی داشته باشند. مسوولیت افراد را بر عهده می گیرند و مردم را با هدف خاص خود می بینند. با شرایط ویژه ای این امکان رابه وجود می آورند که دیگران همیشه آنها را رئیس ببینند .

 

?- اجرا کننده و بازیگر :

‘ نه ‘ ها ذاتا هنرمند هستند . بسیار دلسوز دیگران و بخشنده بوده و آخرین پول جیب خود را نیز برای کمک به دیگران خرج میکنند . با جذابیت ذاتی شان اصلا در دوست یابی مشکلی ندارند و هیچ کـس برای آنها فرد غریبه ای به حساب نمی آید.در حالات مختلف شخصیت های متفاوتی از خود بروز می دهند و برای افرادی که اطرافشان هستند شناخت این افراد کمی دشوار به نظر می رسد . آنها شبیه بازیگرانی هستند که در موقعیت های مختلف رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. افرادی خوش شانس هستند اما خیلی وقتها از آینده خود بیمناک و نسبت به آن هراسان هستند. آنها برای موفقیت باید به یک دوستی و عشق دو جانبه که می تواند مکملشان در زندگی باشد دست یابند .


نوشته شده در سه شنبه 90/2/13ساعت 10:59 صبح توسط نیکو نظرات ( ) |

کودک

واقعاً دوست داشتنی اند ، ای کاش ای کاش که پاکی و معصومیت کودکانه رو بزرگا هم داشتن ، امیدوارم همیشه خندون باشید .


نوشته شده در دوشنبه 90/2/12ساعت 12:0 عصر توسط نیکو نظرات ( ) |

ای دوست قبولم کن وجانم بستان                  مستم کن وز هر دو جهانم بستان 

با هر چه دلم قرارگیرد بی تو                     آتش به من اندر زن و جانم بستان

 

ای زندگی تن و توانم همه تو                     جانی و دلی ای دل و جانم همه تو

تو هستی من شدی ازآنی همه من                من نیست شدم در تو از آنم همه تو

 

بازآ که تا به خود نیازم بینی                               بیداری شبهای درازم بینی

نی می غلطم که خود فراق تو مرا                   کی زتده رها کند که بازم بینی

 

هر روز دلم در غم تو زارتراست           وز من دل بی رحم تو بی زارتراست

بگذاشتیم ،غم تو مگذاشت مرا                   حتی که غمت از تو وفادارتر است

 

برمن دروصل بسته می دارد دوست          دل رابرما شکسته می خواهد دوست

زین پس من و دل شکستگی بردراو     چون دوست، دل شکسته می دارد دوست

 

خود منکر آن نیست که بر دادم دل                آن به که بر سودای توبسپارم دل

گر من به غم عشق تو نسپارم دل               دل را چه کنم بهر چی می دارم دل

 

 درعشق تو هرحیله که کردم هیچ است   هرخون جگرکه بی توخوردم هیچ است

از درد تو هیچ روی درمانم نیست            درمان که کند مرا که دردم هیچ است

 

 من بودم ودوش آن بت بنده نواز              از من همه لابه بود و از وی همه ناز

شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید             شب را چه کنم حدیث ما بود دراز

 

دل تنگم و دیدار تو درمانم است              بی رنگ رخت زمانه زندان من است

بر هیچ دلی مباد و بر هیچ تنی             آنچه کز غم هجران تو بر جان من است

 

 ای نور دل و دیده و جانم چونی                     وی آرزوی هر دو جهانم چونی

من بی لب لعل تو چنانم که مپرس                    تو بی رخ زرد من ندانم چونی

  

افغان کردم برآن فغانم می سوخت          خامش کردم چون خامشانم می سوخت

از جمله کرانها برون کرد مرا                   رفتم به میانی، در میانم می سوخت

 

 من درد تو را زدست آسان ندهم                      دل برنکنم زدوست تا جان ندهم

از دوست به یادگار دردی دارم                 که آن درد به صد هزار درمان ندهم

 

 تا با غم عشق تو مرا کار افتاد                           بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

بسیار فتاده بود اندر غم عشق                        اما نه چنین زار که این بار افتاد

 

سودای تورا زمانه می بس باشد                   هرگوش تو را ترانه می بس باشد

در کشتن ما چه می زنی تیغ جفا                       ما را سر تازیانه می بس باشد

 

ما کار و دکان و پیشه را سوخته ایم               شعر و غزل و دوبیتی آموخته ایم

در عشق که او جان و دل ودیده ماست        جان ودل ودیده هر سه را سوخته ایم

 

 اندر دل بی وفا غم وماتم باد                          آن را که وفا نیست زعالم کم باد

دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد                     جزغم ، که هزار آفرین برغم باد

 

 در عشق توام نصیحت و پند چه سود             زهرآب چشیده ام مرا قند چه سود

گویند مرا که بند بر پاش نهید                       دیوانه دل است پام بر بند چه سود

 

من ذره وخورشید لقایی تو مرا                           بیمار غمم عین دوایی تو مرا

بی بال و پر اندر پی تو می پرم                    من که شده ام چو کهربایی تو مرا

 

 غم را بر او گزیده می باید کرد                        وز چاه طمع بریده می باید کرد

خون دل من ریخته می خواهد یار                    این کار مرا به دیده می باید کرد

 

آبی که از این دیده چو خون می ریزد          خون است بیا ببین که چون می ریزد

پیداست که خون من چه برداشت کند            دل می خورد و دیده برون می ریزد

  

عاشق همه سال مست و رسوا بادا                        دیوانه و شوریده و شیدا بادا

با هوشیاری غصه هر چیز خوریم                    چون مست شدیم هرچه بادا بادا

 

 دل در غم عشق مبتلا خواهم کرد                     جان را سپر تیر بلا خواهم کرد

عمری که نه در عشق تو بگذاشته ام            امروز به خون دل قضا خواهم کرد

 

از بس که برآورد غمت آه از من                  ترسم که شود به کام بدخواه از من

دردا که زهجران تو ای جان جهان                 خون شد دلم و دلت نه آگاه از من

                                                                                                         مولانا


نوشته شده در سه شنبه 90/1/30ساعت 10:35 صبح توسط نیکو نظرات ( ) |

این که دل‌تنگ تو ام اقرار می‌خواهد مگر؟

این که از من دل‌خوری انکار می‌خواهد مگر؟ 

وقت دل کندن به فکر باز پیوستن مباش

دل بریدن وعده‌ی دیدار می‌خواهد مگر؟ 

عقل اگر غیرت کند یک بار عاشق می‌‌شویم

اشتباه ناگهان تکرار می‌خواهد مگر؟ 

من چرا رسوا شوم، یک شهر مشتاق تو اند

لشکر عشاق، پرچم‌دار می‌خواهد مگر؟

با زبان بی‌زبانی بارها گفتی: برو!

من که دارم می‌روم! اصرار می‌خواهد مگر؟

روح سرگردان من هر جا بخواهد می‌رود

خانه‌ی دیوانگان دیوار می‌خواهد مگر؟

مهدی مظاهری


نوشته شده در یکشنبه 90/1/28ساعت 1:51 عصر توسط نیکو نظرات ( ) |

 
مراقب قلب ها باشیم
 
وقتی تنهاییم، دنبال دوست می گردیم

پیدایش که کردیم، دنبال عیب هایش می گردیم

وقتی که از دست دادیمش، دنبال خاطراتش می گردیم

و همچنان تنها می مانیم
 
هیچ چیز آسان تر از قلب نمی شکند
 
ژان پل سارتر

نوشته شده در شنبه 90/1/20ساعت 11:18 صبح توسط نیکو نظرات ( ) |

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
Design By : Pars Skin